مناجات محرمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
بیا که با غـم عـشـقـت به آسمان برسم به باغ نسترن و یاس و بوسـتان برسم منی که دل به هوای وصال خوش کردم بیا که در شب هجـران به آستان برسم به چشمهسار دو چشمم بریز باران را بـیـار بـادۀ نـابـی بـه بـیـکـران بـرسـم کـبـوتـر دل مـن پـر زد و هـوایـی شـد بریـز دانـه که امـشب به آشـیـان برسم تو سـایـه سـر مـایی و ما گـدای تـوأیم بیا به حـضرت دلـدار مهـربـان بـرسم تمـام صبـر و قـرارم قـرار مـا این شد نگـارم از سـفـر آیی به دلسـتان برسم رسـیده مـاه عـزا صاحـب عـزا برگرد بیا که سیـنهزن و زار و ناگران برسم تـمام کـوچه و بازار روضه میخـواند برس به داد دلـم تا به دیـگـران بـرسم بیا که شال عزا روی دوش لاله نشست به سینه میزنم امشب به ارغوان برسم میـان سـیـنه حـسـیـنـیـه دارم آقـا جـان کمک کن از شب اول به کاروان برسم به روضه آمده خورشید و ماه بر سر زد چه میشود که غزلخوان و روضهخوان برسم هـلال مــاه عــزا آمــد و نــیــامــدهای بیا و روضه بخوان تا به بذل جان برسم بگـو که عمه سـادات را کـتک زدهاند بخوان که با عطش و ناله و فغان برسم بخـوان که پیـکـر شهزاده ارباً اربا شد بخوان که گریه کنم یا که ناتوان برسم بگـو که فـرق عـلـمدار خـیمهها وا شد بیا به روضه که من هم در آن میان برسم بخوان ز قحطی آب و رباب و لالایی بخوان به سینه زنیهای بیامان برسم |